حافظ ⚫ حافظ به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم Persian


به مژگان سیَه کردی هزاران رِخنه در دینم بازیگرنیوز

Original: به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد


به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم معنی و تفسیر سایت شخصی دکتر علی علیزاده

آواز اخلاقی و عرفانی با اشعاری از مولوی و حافظ. به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم. بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم. الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد. مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو.


به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم / غزل حافظ /شعر فارسی /شعر عاشقانه YouTube

غزل شمارهٔ ۳۵۴. به مژگان سیَه کردی هزاران رِخنه در دینم. بیا کز چَشمِ بیمارت هزاران دَرد برچینم. الا ای همنشینِ دل که یارانت بِرَفت از یاد. مرا روزی مباد آن دَم که بی یادِ تو بنشینم. جهان پیر است.


شعر به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم از حافظ دکتر یوسف شکیبان

کنسرت یادایام - آواز محمدرضا شجریانhttp://www.shajarian.net/2006/12/blog-post_22.html


دستبند شعر چرم و استیل به مژگان سیه کردی • گالری بدلیجات ترنج

به مژگان ِ سیه کردی هزاران رخنه در دینم، بیا کز چشم ِ بیمارت هزاران درد برچینم، الا ای همنشین ِ دل! که یارانت برفت از یاد، مرا روزی مباد آن دَم که بی یاد ِ تو بنشینم، جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادکش فریاد، که کرد.


آخرین خبر شاعرانه/ به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

دانلود آهنگ جدید محمدرضا شجریان به نام «به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم» هم اینک شما کاربران و همراهان گرامی را به دانلود آهنگ فوق العاده زیبا و دلنشین به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم با صدای محمدرضا شجریان به همراه تکست (متن ترانه) و کیفیت های ۳۲۰ و ۱۲۸ در موزیکدل♥ دعوت میکنیم.


به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم ، بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینمبیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینمالا ای همنشین دل که یارانت برفت از.


آخرین خبر تفال/ به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

به مژگان سیَه کردی هزاران رِخنه در دینم. بیا کز چَشمِ بیمارت هزاران دَرد برچینم. الا ای همنشینِ دل که یارانت بِرَفت از یاد. مرا روزی مباد آن دَم که بی یادِ تو بنشینم


دانلود آهنگ جدید محمود شیری به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم. بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم. الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد. مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم. جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادکش.


به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم . استاد شجریان دیدئو dideo

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم. بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم. الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد. مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم. جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادکش.


به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم Farsi calligraphy art, Persian calligraphy, Farsi

به مژگان سیَه کردی هزاران رِخنه در دینم. بیا کز چَشمِ بیمارت هزاران دَرد برچینم. الا ای همنشینِ دل که یارانت بِرَفت از یاد. مرا روزی مباد آن دَم که بی یادِ تو بنشینم


آخرین خبر تفال/ به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

غزل 354 حافظ با مصرع «به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم» شروع می‌شود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ خطاب به معشوق می‌گوید تو با مژه‌های سیاه همانند تیر دین و ایمان مرا نابود کرده‌ای؛ پیش بیا تا بیماری چشمان خمار تو را درمان کنم. گرچه یاران را از خاطر برده‌ای، من یک لحظه تو را از فراموش نمی‌کنم.


حاج محمود کریمی به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

غزلی با مطلع «به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم»، غزل شمارهٔ ۳۵۴ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.


حافظ ⚫ حافظ به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم Persian

غزل شماره ۳۵۴ حافظ: به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بروزرسانی: ۱۵ آذر ۱۴۰۲ | زمان مطالعه: 4 دقیقه غزل شماره ۳۵۴ حافظ بیانگر شرح اشتیاق به دیدار و ملاقات دوست و مربوط به دوره جوانی حافظ و زمان سلطنت شاه ابواسحاق است.


به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم؛ حافظ Teddy, Teddy bear, Animals

دیوان حافظ از حافظ تصحیح محمد قزوینی و قاسم غنی به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم ← بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم بازگشت به بالای صفحه


به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم Calligraphy, Arabic calligraphy, Art

مردِ این بارِ گران نیست دلِ مسکینم. من اگر رندِ خراباتم و گر زاهدِ شهر. این مَتاعم که همی‌بینی و کمتر زینم. بندهٔ آصفِ عهدم دلم از راه مَبَر. که اگر دَم زَنَم از چرخ بخواهد کینم. بر دلم گرد ستم.